ساعت11:47 دقیقه ی نیمه شب بود... شب وتنهایی و یه سکوت اروم ویواش داشت موزیک گوش میداد...

سیگار برداشت و روشن کردو رفتکنار چنجره کام گرفت

به اسمون نگاه کرد.یه شب "سردو اروم" "پنجره ی نیمه باز" دودسیگار و اهنگی ک پراز خاطره بود...

سیگارش تموم شد.پنجره رو بست که هوای اتاق سرد نشه...رفت روتختش موبایلش رو برداشت شروع کن به نوشت اس ام اس...

سلام دیونه خوابی یابیدار؟من که اصلا خوابم نمیبره دارم اون اهنگ قشنگرو گوش میدم.همونی که همیشه دوتایی میخوندیمش.

امشب یادت رفت اس شب بخیرم رو بدیا..."یکی طلبم".

خوووووووووووووووب بخوابی.

بووووووووووووووووووس عشقم.

مثل همیشه میخواست مسیج رو بفرسته واسه عشقش ولی یهو یادش اومد که اون3 روز پیش ازدواج کرده...

چشماش پرازاشک شد بغض کرد...گوشی از دستش افتاد...موزیک تموم شد...

صورتشو گذاشت رو بالشو بی صدا گریه کرد...دست خودش نبود...اخه خیلی وقت بود باهم بودن ویه دنیا

خاطره و روزای تلخ وشیرین که تو چند روز فراموش نمیشه....

خیلی سخته.......!!!

[+] نوشته شده توسط nafas در 1:51 | |

[+] نوشته شده توسط nafas در 1:28 | |

حالا هی زر بزن

[+] نوشته شده توسط nafas در 23:25 | |

توهمیشه خاص میمونی

چون سلیقه منی...

[+] نوشته شده توسط nafas در 1:2 | |